در توضیحات کتاب نمسیس جلد پنجم مجموعه رزیدنت اویل آمده است:
اواخر سپتامبر در حوالی شهر بزرگ؛ یک روز آفتابی بود، اما کارلوس که به سمت دفتر منطقه میرفت میتوانست اولین نجوای پاییز را حس کند. هوا که به نوعی رقیق میشد و برگها که روی شاخههای بالای سرش شروع به پژمرده شدن کردهبودند. البته اینجا درختهای زیادی نبود؛ آپارتمانش در لبهی ناحیهی صنعتی وسیعی بود- چند تا کارخانهی دودگرفتهی قطعهسازی، محوطههای نردهکشی شده که گیاهان هرزه آنها را پوشاندهبودند و زمینهایی که به نظر انبارهای متروکه میرسیدند. دفتر U.B.C.S. در واقع انبار کالای بازسازی شدهای بود که در محوطهای متعلق به آمبرلا قرار داشت، دور آن مجتمع حمل و نقل تقریباً پیشرفتهای بود که محل فرود برای هلیکوپتر و باراندازهای کاملی داشت. امکانات خوبی بودند، اما کارلوس باز هم در تعجب بود که چرا یک ناحیه به این کثیفی را انتخاب کردهبودند. واضح بود که میتوانستند از عهدهی جاهای خیلی بهتری بر بیایند.
کارلوس که از خیابان “اورت” بالا میرفت، ساعتش را چک و راه رفتنش را کمی تندتر کرد. دیرش نشدهبود، با این حال میخواست قبل از توضیح عملیات به آنجا برسد و حرفهای افراد دیگر را بشنود. هیرامی گفتهبود که آنها همه را خبر کردهبودند، چهار گروه، سه جوخهی ده نفره در هر گروه، در کل یکصدوبیست نفر. کارلوس در جوخهی A از گروه D یک سرجوخه بود؛ نحوهی تعیین اینجور مسائل مسخره بود، اما خُب به نظرش لازم بود که همهی افراد قابل پیگیری باشند. کسی حتماً چیزهایی میدانست …
• کتاب نمسیس جلد پنجم مجموعه رزیدنت اویل اثر اس. دی. پری با ترجمه سینا طاوسی مسرور از انتشارات آذرباد منتشر شده است.
نظرات کاربران