در توضیحات کتاب تلفن ثابت اثر رینبو راول آمده است:
جُرجی مککول میداند که زندگی مشترکش مشکل دارد؛ مدت زیادی هم هست که این رابطه مانند قبل نیست. هنوز عاشق همسرش نیل است، او هم هنوز جُرجی را دوست دارد؛ اما این مورد اکنون خیلی مورد توجه آنها نیست. شاید هیچوقت آنچنان که باید به این موضوع توجه نکرده بودند. دو روز به سفرشان به اُماها جهت ملاقات خانوادهی نیل برای کریسمس مانده است که جُرجی به نیل میگوید نمیتواند به این سفر برود.
او نویسندهی سریالهای کمدی است و مشکلی پیشبینی نشده در کار برایش رخ داده؛ او مجبور است در لسآنجلس بماند. میداند که نیل از او بهشدت ناراحت خواهد شد، در واقع نیل مدتهاست که از او ناراحت است؛ اما توقع ندارد که او بههمراه بچههایشان و بدونِ جُرجی به این سفر برود. وقتی نیل و بچهها به فرودگاه میروند، جُرجی کاملاً به این نتیجه میرسد که دیگر این زندگی به آخر خط رسیده است. همان شب، جُرجی بهصورت خیلی اتفاقی و معجزهآسا، راهی پیدا میکند که بتواند با نیل بیست سال پیش ارتباط برقرار کند.
این یعنی یک فرصت مناسب برای درست کردن مشکلات زندگی مشترکش قبل از ازدواجشان… آیا جُرجی باید همهچیز را درست کند؟ یا شاید هم باید کاری کند که هیچوقت باهم ازدواج نکنند؟
• کتاب تلفن ثابت اثر رینبو راول با ترجمه مهرزاد جعفری از انتشارات آذرباد منتشر شده است.
نظرات کاربران