در توضیحات کتاب آخرین آرزو جلد اول مجموعه حماسه ویچر آمده است:
گرالت،ویچر اهل ریویا، جنگجویی است که خود سپکوفسکی او را مانند تیر از کمان رهاشده صاف و ساده میداند؛ اما دنیا و سرنوشتی که گرالت را احاطه کرده چنان پیچیده است که سادگی او به طرز دیوانهواری عمیق و بامعنی جلوه میکند. شاید د نگاه اول فقط با یک هیولاکش حرفه ای که برای پول کار میکند روبهرو باشیم؛ اما گرالت معمولاً با انسانهایی سروکار دارد که هر هیولایی را شرمنده میکنند و این انسانها هستند که مجبورش می کنند……
- کتاب آخرین آرزو جلد اول مجموعه حماسه ویچر اثر آنجی سپکوفسکی با ترجمه سینا طاوسی مسرور از انتشارات آذرباد منتشر شده است.
سلام خسته نباشید
من اولین باره میخوام کتاب خوندن رو به این شکل شروع کنم و این کتاب رو سفارش دادم
خواستم بدونم که سنگین نیست برای اولین بار ؟
درود. بله. داستانش خوب و جذابه
سلام واقعا ممنون از انتشاراتیتون همه چیز خیلی عالی
میشه این مجموعه رو چاپ کنیدPestilence by Laura Thalassa ‘
؟؟؟
واقعا ممنونم از انتشارات آذرباد . کتاب عالی هست .
سلام این کتاب بسیار عالیه و توصیه میکنم
فقط. کسی میدونه دو تا کتاب آخر بانوی دریاچه و فصل طوفان ها کی چاپ میشه؟
درود
بهار 1400 منتشر می شود
به هر کسی که درمورد شروع این مجموعه یا این ترجمه از این مجموعه مردد هست باید بگم که اندازه فونت و جنس کاغذ کتابها متناسب و عالیه، همچنین مترجمان عزیز (جناب سینا طاووسی و سرکارخانم بهناز حسینی) واقعاً زحمت کشیدن که هم متنی روان و ملموس ارائه بدن هم با وجود رعایت مسائل اخلاقی مفهوم داستان رو به درستی و کامل منتقل کنن. من هنوز ترجمه انگلیسی این مجموعه رو شروع نکردم و بیصبرانه منتظر ۲جلد باقیماندهام که انشالله طبق جوابی که انتشارات به نظرات آخرین جلد چاپ شده دادن تا آخر امسال آماده میشن ولی از ترجمه بسیار راضیام.
اون ۲جلد رو هم چاپ کردن برای خرید کل مجموعه شک نکنین!
اگه به دنیای فانتزی علاقه دارین و عاشق رمان های فانتزی هستید حتما و حتما خرید کنید پشیمان نمیشید
این کتاب نخستین عنوان توی مجموعه ی ویچر به قلم آنجی سپکوفسکی و شامل مجموعه ای از داستانهای کوتاهی است که نویسنده آنها را مثل مروارید های یک گردنبند بوسیله ی رشته ای که داستان “صدای منطق” نام دارد به همدیگر متصل کرده. حجم این کتاب بعنوان یک کتاب مستقل دارای یک داستان پیوسته و پیش رونده شاید از 50 صفحه تجاوز نکنه ولی داستان های کوتاه و مناسبی که نویسنده مثل پی نوشت های یک پرونده به آن ضمیمه کرده کتاب رو به یک تجربه ی لذت بخش و نسبتا طولانی تبدیل کرده. داستان های کوتاه را شما میتوانید به منزله ی فلش بک هایی در نظر بگیرید که طی مطالعه ی آنها شما میتوانید با کرکتر های متنوع کتاب آشنا بشید و 90 درصد کرکتر دولاپمنت داستان به طرز زیرکانه ای در زیر متن این داستان های کوتاه خفته است. تنها نکته ای که میتواند مخاطب را در ابهام قرار بدهد سرگیجه ی ناشی از چرخش بین داستان های کوتاه است که باعث میشود در لحظه ای که متوجه سبک کار نویسنده در این کتاب شد به ابتدا بازگردد و با اهتمام بیشتری مجددا کتاب را مطالعه کند.این مشکل میتوانست با یک شرح کوتاه به قلم مترجم محترم این سری ، آقای طاووسی اصلاح شود و مخاطب را پیش از افتادن در گردابی از ابهام نجات دهد که امیدوارم چنین اتفاقی در چاپ های بعدی این سری اتفاق بیفتد. در مورد مترجم باید به این نکته اشاره کنم که من بطور موازی نسخه ی انگلیسی کتاب را هم مطالعه کردم و باور کنید اگر شما هم کمی با مجموعه عوامل پیچیدگیهای زبان انگلیسی ، محدودیت های چاپ کتاب و محتوا و سختی های کار یک مترجم در امر معادل سازی اصطلاحاتی که فاصله ی فرهنگ مبدا آنها از فرهنگ ما ، کمتر از فاصله ی فیزیکی ایران از لهستان نیست ، به زیبایی و شیوایی ترجمه ی آقای طاوسی در عین حداقل حذفیات ممکن پی خواهید برد. درباره ی کاراکتر ها من برای اسپویل نکردن داستان ، توضیح دقیقی نمیتوانم بدهم ولی به کرکتر اصلی بنده خواهم کرد. گرالت اهل ریویا ، در دنیایی که در آن جادو و افسون با نیرو های پلید و در عین حال پاکی عشق و خاکستری از انسان دوستی و لجن نژاد پرستی عجین شده است ، همواره تلاش میکند بدون قهرمان بازی و پیروی از کلیشه ها کار درست را انجام دهد. شغلش شکار هیولا های خونخواریست که برای غذا خوردن شکار میکنند ولی با انسان هایی رو به رو میشود که برای لذت جنایت میکنند و دروغ میگوید. اینجاست که دو راهی های شخصیتی گرالت شما را در لبه ی صندلی قرار میدهد و “آخرین آرزو”یتان ، ختم به خیر شدن شرایطی است که گرالت در آن گرفتار شده.